English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (8236 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
saving and loan associations U شرکتهای پس انداز و وام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
associations U همباش
associations U اجتماع
associations U تجمع
associations U پیوند ارتباط
associations U هم خوانی
associations U تداعی
associations U وابستگی وابسته سازی
associations U امیزش
associations U تداعی معانی تجمع
associations U پیوستگی
associations U معاشرت اتحاد
associations U انجمن
associations U شرکت
loosening of associations U واپاشی تداعیها
remote associations test U ازمون تداعیهای دور
saving U صرفه جویی
saving U نجارت دهنده
saving U رستگار کننده پس انداز
saving U قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
saving U خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
saving U پس انداز
forced saving U پس انداز اجباری
compulsory saving U پس انداز اجباری
aggregate saving U پس انداز کل
saving rate U نرخ پس انداز
cost saving U درامد حاصل از تقلیل هزینه
ex ante saving U پس انداز
labor saving U کاراندوز
negative saving U پس انداز منفی
net saving U پس انداز خالص
intended saving U پس انداز مورد انتظار
permanent saving U پس انداز دائمی
personal saving U پس انداز شخصی
planned saving U پس انداز برنامه ریزی شده
gas saving U صرفه جویی در مصرف بنزین
private saving U پس انداز خصوصی
rate of saving U نرخ پس انداز
ex post saving U واقعی
ex post saving U پس انداز
ex ante saving U پیش بینی شده
national saving U پس انداز ملی
actual saving U پس انداز واقعی
labour-saving U کار کم کن رنج گاه
theory of saving U نظریه پس انداز
theory of saving U نظریه مربوط به پس انداز
unintended saving U پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
face-saving U مراعات کنندهی فواهر
saving grace U وجدان
face-saving U آبرو نگهدار
He is saving his money. U پولهایش راجمع می کند
I'm saving up for a new bike. U من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
saving your reverence U دورازجناب شما
saving ratio U نسبت پس انداز
labour saving U کار کم کن رنج گاه
saving account U حساب پس انداز
saving bank U بانک پس انداز
saving equation U معادله پس انداز
saving function U تابع پس انداز
saving function U صورت مقدار پس انداز درامدشخص
saving institutions U موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
saving motive U انگیزه پس انداز
loan U وام
to have the loan or U قرض گرفتن
to have the loan or U وام گرفتن
loan value U ارزش استقراض
loan value U ارزش وام
on loan U به عنوان قرض
loan U قرضه
have the loan of U وام گرفتن
loan U قرض دادن عاریه دادن
loan U عاریه وام دادن
loan U مساعده
loan U عاریه دادن قرض کردن
loan U عاریه واژه عاریه
have the loan of U قرض گرفتن
loan U قرض
labor saving techinque U فن کاراندوز
labor saving devices U ابزارهای کاراندوز
energy saving bulb U حبابحافظانرژی
daylight saving time U افزودن یک ساعت بر ساعات روز
capital saving technique U فن تولید سرمایه اندوز
daylight saving time U ساعت تابستانی
wealth saving relationship U رابطه ثروت و پس انداز
soil saving dam U سد محافظ خاک
net business saving U پس انداز خالص شرکتها
loan shark U کسی که پول با بهرهی زیاد قرض میدهد
loan interest U بهره وام
loan holder U مرتهن
loan account حساب وام ها
loan fund U صندوق وام
loan bank U بانک استقراضی
loan shark U رباخوار
bridge loan U وام موقتی [تا دریافت وام اصلی ]
loan conversion U تجدید نظر در شرایط وام
soft loan U وام اسان
non performing loan U وام غیر رایج
soft loan U وام بدون دردسر
loan word U لغت اقتباسی
bridging loan U وام -قرض
bank loan U وام بانکی
loan sharks U رباخوار
loan sharks U کسی که پول با بهرهی زیاد قرض میدهد
loan market U بازار وام
time loan U گاه وام
time loan U وام مدت دار
application for loan U تقاضای وام
redemption of a loan U ادای دین
receiving a loan U وام گرفتن
foreign loan U وام خارجی
guaranteed loan U عاریه مضمونه
one who asks for a loan U وام خواه
one who asks for a loan U مقترض
loan holder U دارنده سهام وام
national loan U وام ملی
receiving a loan U استقراض
make a loan U وام دادن
term loan U وام مدت دار
loan word U واژهای که از زبان دیگری گرفته باشد
loan bank U بانک وامی
loan on deposit U اعطای وام به وثیقه سپرده
interest free loan U وام بدون بهره
short term loan U وام کوتاه مدت
savings and loan association U صندوق پس انداز تعاونی ورهنی
interset free loan U قرض الحسنه
long term loan U وام بلند مدت
medium term loan U وام میان مدت
Saving your presence . present company excepted . U بلانسبت شما !
his equitable savings and loan building U [پس انداز عادلانه و ساختمان وام
free loan of non fungible things U عاریه
Recent search history Forum search
0لطفا معانی loan security و Outright cash purchase را بفرمایید. متشکرم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com